۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۹

لعل جان بخشت ز جان ناز کتراست
قدت از سرو روان ناز کتراست

برگ گل چندانکه دارد نازکی
خاطر بلبل از آن ناز کتراست

آمدن هر دم به ناز و رفتنت
از نسیم جان فشان ناز کتراست

الحق از سر رشته باریک و هم
از بریشم آن میان ناز کتراست

ناز کم کن بره چنین دل جان من
خود چه دل کز جان جان ناز کتراست

ای دل نازک مزاج از روی خوب
آن طلب از حسن کان ناز کتراست

گر چه نازک نکته گفتی کمال
زین حکایت آن دهان ناز کتراست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.