۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۱

از کویت بفردوس اعلى دری است
نثار در تست هرجا سری است

تو رضوان نوشین لبی و شراب
ز دست تو هر قطره ای کوثری است

تو از رحمتی آبت و بند زلف
ز طاوس بر روی آیت پری است

مرو همچو بیانی از پیش چشم
درین گوشه بنشین که خوش منظری است

ز دودم بپرهیز کز سوز عشق
بهر عضو من آتش دیگری است

کجا ملک حسن تو باید شکست
که هر سر ز دل ها نرا لشکری است

عجب آتش است آتش دل کمال
که دوزخ ازین شعله خاکستری است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.