۲۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۵

دل قبله خود خاک سر کوی تو دانست
جان طاعت احسن هوس روی تو دانست

محراب دو شد زاهد سجادہ نشین را
ز آن روز که محراب دو ابروی تو دانست

عاشق ز دل و دین نظر عقل بپوشید
تا کافری غمزه جادوی نور دانست

عقل از په عشق عنان باز به پیچید
تا سلسله جنبانی گیوی نو دانست

وجه نظر و دور و نلل به بدیهی
عقل از نظر روی تو و موی تو دانست

این نکته که کسی را ز تو نه رنگ و نه بویست
از رنگ تو دریافت دل از بوی نو دانست

بیش است کمال از همه زان روز که خود را
در مرتبه کمتر ز سگ کوی تو دانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.