۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸

بی تو از دردم آرمیدن نیست
وز توأم طاقت بریدن نیست

گر تو شمشیر میکشی ما را
زهرة آه بر کشیدن نیست

آه ما با نو کی رسد کانجا
باد را ممکن رسیدن نیست

بار در پیش چشم تست ای اشک
حاجت هر طرف دویدن نیست

خواستم بوسه از آن دهان نشنید
رسم خردان سخن شنیدن نیست

گفتمش از دهانت ای بت چین
چین در ابرو فکند و گفت کمال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.