۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶

باز آتشی به سینه رسیدن گرفته است
خون از دل کباب چکیدن گرفته است

هر کس کشید بر در دلبر متاع خویش
دل نیزه آه و ناله کشیدن گرفته است

دانم شنیده ای که گذشته است از آسمان
آهم که گوش ماه شنیدن گرفته است

ما در تو چون رسیم چو رفتی به صد شتاب
کی عمر رفته کس به دویدن گرفته است

گونی خط و رخ تو ز باران اشک ما
گلها شکفته سبزه دمیدن گرفته است

صد چا سر بریده فتادست بر زمین
مشاطه زلف تو چو بریدن گرفته است

زلف خمیده چند نهی در نظر کمال
دیوار عمر بین که خمیدن گرفته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.