۴۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵

ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت
بر تو لرزانتر گل از پیراهنت

از صبا چندان نشد بوی تو فاش
پیرهن کرد این خطا در گردنت کار

خاک پایت حق و ملک دیده هاست
اور چند پوشد حق مردم دامنت

خط چه حاجت حجت حسن ترا
روی چون مه بی دلیل روشنت

خرمن مشک است زلفت گرد ماه
خال مشکین دانه ای از خرمنت

جان به تن می آید و دل می رود
از خرامان آمدن وز رفتنت

عقل و دین می خواست چشمت از کمال
هر دو بردی چیست دیگر با منت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.