۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

ای به جان عاشقان خریدارت
غمزها نیز کرده بازارت

گر کنی قصد کشتن یاران
در چنین کارها منم بارت

تا تو آرام جان ز ما رفتی
رفت آرام جان ز رفتارت

نیم کشته شدم به یک دیدن
کاشکی دیدمی دگر بارت

جان شیرین تو منم گفتی
جان شیرین فدای گفتارت

چشم بیمار بر عیادت تست
نظری کن به چشم بیمارت

بر نگیرد سر از در تو کمال
گر بمیرد به پای دیوارت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.