۳۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳

بعد از امروز آشکارا دوست می دارم تو را
از تو چون پوشم نگارا دوست می دارم تو را

در وجود من ز هستی هر سر مویی که هست
دوست می دارد مرا تا دوست می دارم تو را

خواه در دل باش ساکن خواه درجان شو مقیم
گر در این جایی ور آن جا دوست می دارم تو را

عارم آید پیش سرو و لاله رفتن در چمن
تا بدان رخسار و بالا دوست می دارم تو را

گر نباشی دوست دارم دوست دارم همچنان
ز آنکه من بی این تمنا دوست می دارم تو را

دیده و دل هر یکی تنها تو را دارند دوست
خود من بی دل نه تنها دوست می دارم تو را

گفته ای خون ریزمت تا دشمنم داری کمال
من خود از بهر چنین ها دوست می دارم تو را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.