۳۰۴ بار خوانده شده
الهی تو جانها اسیر پیغام تو، عارف افتاده بدام تو مشتاقان مست مهر از از جام تو خوشا بحال کسی که از این جام شربتی چشید یا در این راه منزلی بُرید، دل وی بنور حق افروخته و بروح انس زنده و بفروصال فرخنده، گهی در حیرت شهود مکاشف جلال، گهی در بحر وجود غرقهٔ لطف و جمال.
در عشق تو من کیم که در منزل من
از وصل رُخت گلی دمد بر گل من
این بس نبود ز عشق تو حاصل من
کاراستهٔ وصل تو باشد دل من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در عشق تو من کیم که در منزل من
از وصل رُخت گلی دمد بر گل من
این بس نبود ز عشق تو حاصل من
کاراستهٔ وصل تو باشد دل من
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مناجات شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:مناجات شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.