۲۷۲ بار خوانده شده
نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی
بود خلاف مروت که پوشی از من روی
من و تو چون قدح و باده آشنای همیم
من از تو چشم نمیپوشم و تو از من روی
به سوی من نظر اختران چنان بستند
که آفتاب نمیآردم به روزن روی
فروغ نور تجلیست هرکجا نگرم
کلیموار ندارم به نار ایمن روی
درین زمانه چنان رو ز کس نمیبینم
که برنیاوردم زخم تیر، بر تن روی
ندیدم از در سنگیندلان چنان رویی
ز عکس خویش ببینم مگر در آهن روی
ز فیض گریه ابرم ملول، میخواهم
که برق، خندهزنان آردم، به خرمن روی
چگونه محرم این بوستان شوم، که به فرض
اگر نسیم شوم، غنچه گیرد از من روی
ز گریهام نبود روی دامن صحرا
ز بس که سیل سرشکم کند به دامن روی
مباش بر در ارباب روزگار خموش
منه به حلقه ماتم، مگر به شیون روی
اگر شود که ز رخسار پرده برداری
عجب که سوی بت آرد دگر برهمن روی
سر نزاع ندارم به هیچکس قدسی
ز روی دوستی آرم مگر به دشمنی روی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بود خلاف مروت که پوشی از من روی
من و تو چون قدح و باده آشنای همیم
من از تو چشم نمیپوشم و تو از من روی
به سوی من نظر اختران چنان بستند
که آفتاب نمیآردم به روزن روی
فروغ نور تجلیست هرکجا نگرم
کلیموار ندارم به نار ایمن روی
درین زمانه چنان رو ز کس نمیبینم
که برنیاوردم زخم تیر، بر تن روی
ندیدم از در سنگیندلان چنان رویی
ز عکس خویش ببینم مگر در آهن روی
ز فیض گریه ابرم ملول، میخواهم
که برق، خندهزنان آردم، به خرمن روی
چگونه محرم این بوستان شوم، که به فرض
اگر نسیم شوم، غنچه گیرد از من روی
ز گریهام نبود روی دامن صحرا
ز بس که سیل سرشکم کند به دامن روی
مباش بر در ارباب روزگار خموش
منه به حلقه ماتم، مگر به شیون روی
اگر شود که ز رخسار پرده برداری
عجب که سوی بت آرد دگر برهمن روی
سر نزاع ندارم به هیچکس قدسی
ز روی دوستی آرم مگر به دشمنی روی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.