۲۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۱

ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی
شمع در محفل ما سوخت دماغ غلطی

روز ما را ز شب تیره جدا نتوان کرد
صبح برکرده ز خورشید، چراغ غلطی

در ره عشق گذشتم ز خرد، گام نخست
که نیندازم از ره به سراغ غلطی

مرده ساقی عشقم که به صد گردش جام
از حریفم ننوازد به ایاغ غلطی

شکر لله که ز سودای تو گرم است دلم
نیستم سوخته چون لاله به داغ غلطی

خویش را در دل صحرای جنون گم کردم
عقل در یافتنم سوخت دماغ غلطی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.