۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۳

در میان بیخودی، آرامش دل یافتم
من ز گرداب محبت، ذوق ساحل یافتم

خضر و سرگردانی سرچشمه حیوان، که من
لذت عمر ابد از تیغ قاتل یافتم

اضطراب ناز از بهر نیازست اینقدر
کعبه را هم تیره‌روز از هجر محمل یافتم

ذوق سرگردانی‌ام آواره دارد هر طرف
ورنه من در گام اول، ره به منزل یافتم

چون نهم سر در پی دل، وز که جویم زو سراغ؟
در بیابانی که صد چون خضر، بسمل یافتم

گرد شمع دل به گردم همچو فانوس خیال
تا چو قدسی جای او در خلوت دل یافتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.