۲۶۸ بار خوانده شده
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
همه جا با مدد شعله آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سر مو نیست، مگر
خوی عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبه عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
همه جا با مدد شعله آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سر مو نیست، مگر
خوی عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبه عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.