۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۲

کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنشین باشد
بنازم دوستی را کز وفاداری چنین باشد

به دل چون داغ روغن دم‌به‌دم پس می‌رود داغم
چه سازم، کوکب بخت مرا بالیدن این باشد

سیه دل دود از آن باشد که در سر نخوتی دارد
بود روشندل اخگر زانکه خاکسترنشین باشد

به گل ای مرغ گلشن، راز دل آهسته‌تر می‌گو
مبادا در پس دیوار، گوشی درکمین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.