۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۸

چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید؟
کدام فتنه که از دست او نمی‌آید؟

به کینه جوی من ای آنکه محرم رازی
بگو بدی ز نکویان نکو نمی‌آید

ره نشاط من از شش جهت چنان بستند
که سوی من طرب از هیچ سو نمی‌آید

اگر هوای ملاقات دوستان داری
تو خود بیا، که ز ما جستجو نمی‌آید

برای باده‌گساران در این بهار چرا
پیام سبزه ز اطراف جو نمی‌آید

مگر ز گلشن غم نکهتی رسد، ورنه
ز بوستان طرب هیچ بو نمی‌آید

پسر چه شد که سبک‌روح‌تر بود ز پدر؟
به بزم، گردش جام از سبو نمی‌آید

غلام همت آن عارفم که چون قدسی
ز پایه‌ای که ندارد، فرو نمی‌آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.