۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۷

دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد
ز آب، چهره چو گل برفروختن دارد

میان بزم ز حد برد بی‌حجابی را
به جان شمع، که پروانه سوختن دارد

پی خریدن یک جلوه‌ات، زلیخا را
هزار یوسف مصری فروختن دارد

مگر ز آهن تیغش تمام شد سوزن؟
که زخم سینه تقاضای دوختن دارد

به زاری‌اش مژه بر پای شعله باید سود
چو شمع، هرکه تمنای سوختن دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.