۲۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۱

موسم گل چون حریفان جای در بستان کنند
عندلیبان را ز جای خویش سرگردان کنند

عاشق از مردن نیاساید بگو با اهل مصر
در لحد روی زلیخا جانب کنعان کنند

پر مکرر شد ز خامان دعوی پروانگی
شمع را ای کاش امشب ساعتی پنهان کنند

برنمی‌گردد به فریاد از سر بازار، گل
عندلیبان در چمن بیهوده چند افغان کنند؟

همچو خاکستر ز آتش بی‌نیاز است آنکه سوخت
نیم جانان همچو شمع آتش غذای جان کنند

بر خلاف رسم پیشین، گلرخان شهر ما
ساعتی صد عید و در هر عید صد قربان کنند

کفر و ایمان را ز من عارست قدسی، چون کنم
گر ز ناشایستگی بر من مرا تاوان کنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.