۲۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

خطش را کس به جز من مبتلا نیست
به این خط چشم هرکس آشنا نیست

چمن شد از هجوم گل چنان تنگ
که مرغان را برای ناله جا نیست

به من خوش می‌رسد لطف تو امروز
مگر چشم بداندیش از قفا نیست؟

چه شد بوی گل امید یا رب
که رفت از بوستان و با صبا نیست

خموشی پیشه کن گر مرد عشقی
که مرغ این گلستان را نوا نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.