۳۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵

دلبستگی نماند به وارستگی مرا
وارستگی مباد ز دلبستگی مرا

آسودگی به شربت مرگم علاج کرد
دشمن طبیب گشت درین خستگی مرا

کردم ز عشق شکوه تلافی نمی‌شود
سوزند اگر به آتش وارستگی مرا

روزی که جامه بر قد احباب دوختند
عشقت قبول کرد به شایستگی مرا

ترسم ز نازکی شکند شیشه دلم
در بر کش ای نسیم به آهستگی مرا

قدسی روم طفیل حریفان به بزم او
هرگز نخواند یار به دانستگی مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.