۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۹۲

به دام عشق درآویختم دگرباره
ز شهر فتنه برانگیختم دگرباره

هزار بار همه خاکِ آستانة دوست
به خونِ دیده برآمیختم دگرباره

چو پیش ازین که برآشفته بودم از مردم
نفور گشتم و بگریختم دگرباره

نزاریا چه کنی قصّه هم چنان می‌گوی
به دامِ عشق درآویختم دگرباره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.