۲۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۹۱

به پای عشق درافتاده‌ام دگرباره
عنان به دستِ بلا داده‌ام دگرباره

درِ ملامت اگر عاقلید مردم را
خبر کنید که بگشاده‌ام دگرباره

هزار بار چو شوریدگان منادی عشق
به گرد شهر فرستاده‌ام دگرباره

رواست گر ز پسم سرزنش کنند که باز
به پیش عقل دراستاده‌ام دگرباره

به آب چشم نزاری خلاص نتوان یافت
ز آتشی که درافتاده‌ام دگرباره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.