۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸۵

ای مرا هم چو دیده نادیده
دیده بسیار خوش‌تر از دیده

گر چه نادیده هم چو دیده تویی
کی بود هم چو دیده نادیده

غایتِ حدِّ حسن می‌دانی
چیست نادیدهٔ پسندیده

آفرینش ز مبداءِ فطرت
نی بدل گشته نی بگردیده

آسمان نام عشق برد مگر
بحر از آن مست گشت و جوشیده

مغزش از دودِ دوزخ آگنده
هر که او بویِ عشق نشنیده

عقل خود از بساط عشق به عجز
مهرهٔ اختیار بر چیده

ز آن نزاری همیشه آشفته‌ست
که همه ساله عشق ورزیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.