۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰۴

حذر کن ز آهِ جهان‌گیرِ من
که ناگه خورد بر هدف تیرِ من

نترسی که روزی به درد آورد
دلِ نازکت آهِ شب‌گیرِ من

منم آن که آهش لقب می‌نهند
جهانی بسوزد ز تأثیرِ من

ملامت مکن بر من از بی‌خودی
که ایزد چنین کرد تقدیرِ من

دل هر که دیوانۀ زلفِ توست
گرفتار باشد به زنجیرِ من

مگر از تو باشد قبولیّتی
وگرنه محال است تدبیرِ من

نه آخر نزاریِ زار تو‌ام
ببخشای بر نالۀ زیرِ من

عذابی شدیدست هجران‌ِ تو
خطایی عظیم است تأخیرِ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.