۳۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳ - طعنه بدخواه

من نمی گویم که جور روزگارم میکشد
طعنه بدخواه و بد عهدی یارم میکشد

دور از او بی طاقتی باشد که روزی چند بار
محنت و دردی و داغ انتظارم می کشد

من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو
از برای عبرت خلق آشکارم می کشد

در روم در کوچه ای بازیچه طفلان شوم
ور نشینم گوشه ای فکر تو زارم می کشد

شب گذارم در خیالت روزگارم چون شود
روز،فکرِ ناله شبهای تارم می کشد

شوق دیدارت مرا زین پیش و کنون
آرزوی بوسه امید کنارم می کشد

می کشد زحمت طبیبی غافل است از اینکه او
همچو محیی سوزش جان فکارم می کشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲ - شرح جور یار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴ - سرمست صبغت الله
نظرها و حاشیه ها
SajadBehzadi
۱۴۰۰/۸/۲۸ ۱۹:۱۷

شوق دیدارت مرا زین پیش و کنون
آرزوی بوسه امید کنارم می کشد

مصرع اول مشکل وزن داره و احتمالا این طور بوده:
شوق دیدارت مرا زین پیش بودست و کنون
آرزوی بوسه، امید کنارم می کشد.