۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷

ای خسروی که درگه قدر تو را سپهر
تا روز حشر مقصد اهل زمانه کرد

غوغای فتنه دست به جایی که بر گشاد
حزم تو دفع آن به سر تازیانه کرد

پرواز کرد گرد جهان طایر جلال
تا در پناه دولت تو آشیانه کرد

در خون بدسگال تو حزم بهانه جوی
هر قصد بد که آن بتوان بی بهانه کرد

چون طاق کبریای تو اقبال برکشید
از طاق آسمانش قضا آستانه کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.