۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳

فرمانده اکابر دنیا بهاءدین
دوران جاه و عمر تو را انقراض نیست

تا آفتاب دولت تو ارتفاع یافت
کار مخالفان تو جز انخفاض نیست

از بس که چرخ مدح تو در دیده ها نبشت
بر دیده ها بجز ز سواد و بیاض نیست

در حل و عقد حبل متین است حکم تو
زان همچو رشته قدرش انتقاض نیست

گر هست در جهان اثری از شمایلت
جز نکهت ربیع و نسیم ریاض نیست

افتادگان صدمت قهر تو را دگر
تا نفخ صور هم طمع انتهاض نیست

رای تو رایضی ست که گردون تند را
بی جد و جهد او سمت ارتیاض نیست

قدر تو کوکبی ست که از آسمان ملک
تا صبح محشرش خطر انقضاض نیست

شب نیست تا زمانه که آبستن بلاست
کز زادن مراد تو اندر مخاض نیست

بی اذن تو زمانه تصرّف نمی کند
در کاینات اگر چه که مال قراض نیست

گر اعتراض کردم بر شعر دیگران
زان منقبض مشو که گه انقباض نیست

بیرون ز دولت تو چه چیز است در جهان
کز صد هزار وجه بر او اعتراض نیست

جاویذ زی که پیش عطاهای فایضت
بحر محیط بیش ز رشح حیاض نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.