۳۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

بزرگوارا دانم که بر خلاف قدر
حقیقت است که جز کردگار قادر نیست

به حکم آنک بد و نیک هر چ پیش آید
مقدّرست به هر حال اگر چ ظاهر نیست

به سعی می نشود هیچ گونه روزی بیش
ز روی کم خردی گر چه مرد صابر نیست

بلی عنایت صاحب که در مصالح خلق
ز یک دقیقه به انواع لطف قاصر نیست

چو سوی جمله نظر می کند ز روی کرم
چرا به جانب من هیچ گونه ناظر نیست

به صد امید دل اندر تو بسته ام که از آن
زبان حال من به اتمام هیچ شاکر نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.