۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲ - وله ایضا

صاحبا عمریست تا از عدل تو
عالمی در انتهاز فرصه اند

تا نظر در کار آنها افگنی
کز تظلّم رافع این قصّه اند

لعبها بینند در شطرنج ملک
آنکه ساکن بر کنار عرصه اند

می کنند از غصّه افغان بر درت
در دل آن قومی که صاحب حصّه اند

وین عجب نبود که خود صاحبدلان
هر کجا هستند اسیر غصّه اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.