۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۰ - وله ایضا

توقّف چون بود در آنچه صاحب
بنوک کلک خود فرموده باشد

همانا در نیارد بست گردون
دری کاقبال تو بگشوده باشد

ولیک از روی طالع کارمن خود
میسّر بی جگر کم بوده باشد

رهی کو خرمن انفاس خود را
به کیل مدحتت پیموده باشد

پس از توقیع عالی کاندرین شهر
نباشد کس که آن نشنوده باشد

سزد کز نعمتت چون گرگ یوسف
شکم خالی ،خالی آلوده باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱ - ایضاً له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.