۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹ - ایضا له

پناه و پشت مکارم خدایگان صدور
که نور رای تو با صبح هم شکم بودست

کفایت توبه صحن وجود آوردست
هزار گونه مصالح که در عدم بودست

فرو گرفت بیکباره صیت حشمت تو
هر آنکجا که بر او جای یک قدم بودست

سپهر از بن دندان بجای آوردست
اشارتی که ترا از سر قلم بودست

فروغ رای تو درخشت پخته بنماید
هر آنچه خاصیت شکل جام جم بودست

به حضرت تو، که هر روز بر زیادت باد
مرا چو قاعدۀ انبساط کم بودست

اگر زنا گه گستاخیی کنم گویند
که بر صحیفۀ من از جنون رقم بودست

ولیک اهل خرد را مصوّرست و یقین
که آشنایی فضل و کرم بهم بودست

چنان که در نظر فضل هست وقع کرم
همیشه پیش کرم فضل محترم بودست

بدین دلیل یقین شد که موجب تلفیق
ازین طرف هنرورزان طرف کرم بودست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰ - بمدح الملک شمس الدّین ایتغمش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.