۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸ - ایضا له

سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات

رسید دختر دیگر مرا و یکباره
ببرد رونق عیش و برفت آب حیات

اگر نتایج صلبم بود برین قانون
نه هیچ رنگ شفایابم و نه بوی نجات

اگر نباشد جز رابعه دوم دختر
چنان بهست که سوی عدم برد برکات

ازین سپس سخن خوش ز من نزاید از آنک
بنات فکر بدل شد مرا به فکر بنات

بنات را ز پی نعش آفرید خدای
ز بدو آنکه سپهر آمدست در حرکات

ز مکر مات بود دفن دختران همه وقت
اگر به حال حیاتست وگر به حال ممات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.