۲۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶

اگر امروز آن بتم همدم نیاید
نصیب جان من جز غم نیاید

نیامد دوش و جانم بر لب آمد
ز بیم آنکه امشب هم نیاید

اگر چه وعده داد و خورد سوگند
ولی با این همه ترسم نیاید

مرا گر ناید او ناید و گر نی
غم و اندوه و محنت کم نیاید

چه سودار آید او زین پس؟که جانم
نباشد مانده گر این دم نیاید

من او را از برای سور خواندم
و لیک او جز که با ماتم نیاید

کرا نزدیک او شاید فرستاد؟
چو کس در راز او محرم نیاید

وگر او را نباشد آمدن رای
بقول هر که در عالم نیاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.