۳۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶۹

مبارک است ملاقات دوستان کردن
به روی هم دم خود بامداد می خوردن

شراب بستدن و بی مکاس نوشیدن
نه عذر و دفع و فریب و بهانه آوردن

ز روزگار برآسودن و نه خود ز کسی
نه نیز هیچ کس از خویشتن بیازدن

نیاز کردن و پوزش نمودن از سر شوق
طرب نمودن و فرش نشاط گستردن

غذای روح به احکام عشق و مهر و می است
خوش است جان به می و مهر دوست پروردن

برون شدن ز خودیِ خود از ره تسلیم
به مقتدای به حق لازم است بسپردن

سر نیاز چو آدم به عذر و عجز بنه
که چون بلیس تکبر خطا بود کردن

نزاریا سر تسلیم نه به حکم قضا
که معتقد به کمند رضا دهد گردن

ز روی آینه ی خاطرت به صیقل می
علی الضروره بباید غبار بستردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.