۳۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۰

متنعمّان چه دانند مشقت فقیران
که چگونه روز باشد شب حبس بر اسیران

به زکات حسن رویت نظری بدین گدا کن
همه خواجگان نباشند و توانگران و میران

به وثاق ما کرم کن نفسی درآ و بنشین
که مقام گنج شرط است به کنج های ویران

نه فراغتی مهیا و نه راحتی میسر
تو چنین ز من گریزان به مه دی وحزیران

همه عالم ار بگردند و طلب کنند یاری
چو تو پاک باز ناید ز میان بی نظیران

مدد حیات باقی به وصال توست جانا
چو ثبات لطف شاهان به رعایت وزیران

بر آب زندگانی چو بسوختند ما را
چه امید حوض کوثر چه .............

می و چنگ برگرفتیم به طبع و زاهدان را
به بهشت باز دادیم چو خانقه به پیران

نبود حدیث مستان ز گزند حشو خالی
نخورند چون نزاری غم ریش حرف گیران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.