۲۸۵ بار خوانده شده
ای خاک درِ تو آب رویم
بر باد مده چو خاکِ کویم
بیچاره بماندهام کزین پس
ره نیست به عقل چاره جویم
در کورهی آتشِ فراقت
بگدازم اگر ز سنگ و رویم
بر بادِ صبا فشان عرق چین
تا زنده کند صبا به بویم
غمهایِ تو با که بگذرانم
اندوهِ تو با که باز گویم
از صفحهی سینه صبغة الله
ای مدّعان چه گونه شویم
از ضربتِ صولّجانِ زلفش
دل سیر نمیشود چو گویم
آرام دگر نمیکند بیش
در سینه دلِ ستیزه جویم
بر یادِ لبش چو سبزه دایم
تکیه زده بر کنارِ جویم
می در سر و سر ز می پر آشوب
گو باش ستیزهی عدویم
رنگ است درست و پاره پاره
آلوده به خونِ دل رکویم
خون شد دل و قطره قطره بگذشت
بر صفحهی زعفران رویم
از کوزهگران چه باک دارم
مادام که پر بود سبویم
من هیچ نیام چنین گرفتم
نه از متعلّقان اویم
ای آرزوی دل نزاری
کی دست رسد به آرزویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بر باد مده چو خاکِ کویم
بیچاره بماندهام کزین پس
ره نیست به عقل چاره جویم
در کورهی آتشِ فراقت
بگدازم اگر ز سنگ و رویم
بر بادِ صبا فشان عرق چین
تا زنده کند صبا به بویم
غمهایِ تو با که بگذرانم
اندوهِ تو با که باز گویم
از صفحهی سینه صبغة الله
ای مدّعان چه گونه شویم
از ضربتِ صولّجانِ زلفش
دل سیر نمیشود چو گویم
آرام دگر نمیکند بیش
در سینه دلِ ستیزه جویم
بر یادِ لبش چو سبزه دایم
تکیه زده بر کنارِ جویم
می در سر و سر ز می پر آشوب
گو باش ستیزهی عدویم
رنگ است درست و پاره پاره
آلوده به خونِ دل رکویم
خون شد دل و قطره قطره بگذشت
بر صفحهی زعفران رویم
از کوزهگران چه باک دارم
مادام که پر بود سبویم
من هیچ نیام چنین گرفتم
نه از متعلّقان اویم
ای آرزوی دل نزاری
کی دست رسد به آرزویم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.