۴۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۳

ما که مستانِ الستیم چنان مستانیم
که دگر حاجتِ آن نیست که می بستانیم

نیستی چیست نماندن نفسی بر یک حال
استحالت نکند هستی و ما هستانیم

ساکنانیم و همه طوفِ سماوات کنیم
خامشانیم و چون بلبل همه سَدْدَستانیم

گه لگد کوبِ رقیبان چو بساطِ چمنیم
گه خوش و تازه و خندان چو گلِ بستانیم

گاه در معرکه با تُرکِ فلک هم نیزه
گاه با زهره و به خلوت‌کنده هم‌دستانیم

سخن راست بیا تو زِ نزاری بشنو
بشنود هر که بداند که زِ قوهستانیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.