۲۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۰

ما چو از بدو ازل باده پرست آمده ایم
پس یقین است که مستان ز الست آمده ایم

قول تحیون و تموتون نه نبی فرموده ست
مست خواهیم شدن باز که مست آمده ایم

مستی ما نه ز خمرست بیا تا بینی
نیستانیم که در عالم هست آمده ایم

عاقبت صحبت خورشید ندارد خفاش
ما روانیم نه از بهر نشست آمده ایم

طاق ابروی بتان قبله گه اهل دل است
لاجرم از پی بت لات پرست آمده ایم

چون نزاری نزار از هوس مهرویان
ماهیانیم که در شست به شست آمده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.