۲۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹۵

مکن ملامت اگر شهر بند کوی توام
بیا که جان به لب آمد در آرزوی توام

کهای کوی توام من که و محبت تو
سگ سگان سگان سگان کوی توام

در آرزوی دمی ام به خواب و بیداری
که دیده باز نشود یک نفس به روی توام

مرا چه میل به تو یا چه اتصال به تو
کمند عشق چنین می کشد به سوی توام

نزاری توام آخر به زاریم مگذار
تو همنشین من و من به جست و جوی توام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.