۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۹

من اگر مست خرابم چه کنم مست توام
خطر از نیستیم نیست اگر هست توم

توبه خود کرده ای از روز الستم گستاخ
جرعه ی جام بلی خوردم از آن مست توم

صید دیرینه ی عشقم ز پس پنجه سال
نیست ممکن که رهایی بود از شست توم

گر نداری سر من وای من و چشم امید
دست من گیر که دیرست که بر دست توم

آب حیوان و من بادیه پیموده چنین
کی شود سیر دل تشنه ؟؟؟ست توم

گر چه پیوسته کند سوز غمت بر دل من
من همان شیفته ی خامش پیوست توم

جز به نام تو زبانم نگشاید ورنی
خود تو دانی که نزاری به زبان بست توم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.