۴۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۶

نه روی و رهی که با تو باشم
نه سیم و زری که بر تو پاشم

اعجوبه ی روزگار ماییم
من خود به تعجبات فاشم

باشد که به هیچ وجه آیا
شایسته ی خدمت تو باشم؟

رد کرده ی جمله ی جهانم
آیا ز کدام خیل تاشم؟

ای مدعیان کجاست جایی
الا در دوست پس کجاشم؟

تا پخته شوم هنوز اینجا
در آتش امتحان چو داشم

معزول ز وحدت معادم
مشغول به کثرت معاشم

اسلام چو خاص خویش کرده
در کفر رهی دهند کاشم!

طیّان نی ام ار چه هرزه گویم
آزر نی ام ار چه بت تراشم

یعنی که چو خامه ی نزاری
گه گه ورقی همی تراشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.