۲۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹۲

تنها نی ام اگرچه که تنها نشسته ام
با خاصگانِ عالمِ بالا نشسته ام

در من اگر به چشم اضافات بنگرند
این جا نی ام به مرتبه آن جا نشسته ام

می دان حقیقتم به خرابات معتکف
اندر نماز اگر به مصلّا نشسته ام

بر متّکایِ سدره از این چارچوبِ شخص
پنهان ز خویش رفته و پیدا نشسته ام

تا مست باز گردم چون مست آمدم
در پایِ خم همیشه به عمدا نشسته ام

بر مقتضایِ حکم تَموتون تُبعثون
مست و خراب بی سرو بی پا نشسته ام

مخمور در جوابِ سؤالات عاجزم
سر مست عشق منتظر آن را نشسته ام

نی نی چه آید از من و گفت و شنیدِ من
دل بسته در خدایِ تعالی نشسته ام

در کنج گنج یابِ نزاری ملوک وار
بر کف گرفته جامِ مصفّا نشسته ام

دستم به روزگارِ مشعبد نمی رسد
بر بامِ امتحان به تماشا نشسته ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.