۲۷۲ بار خوانده شده
بر بویِ وفایی که ندیدم ز تو نا اهل
افسوس جفایی که کشیدم ز تو نا اهل
جز غصّه و بی داد نخوردم ز تو بی رحم
جز زهرِ ملامت نچشیدم ز تو نا اهل
بس تن که به خواری بنهادم ز تو ناجنس
بس دستِ تغیّر که گزیدم ز تو نا اهل
یا رب چه بلاها که کشیدم ز تو ظالم
یا رب چه جفاها که شنیدم ز تو نا اهل
گفتی ز من است این که به جایی نرسیدی
الحق به کمالی نرسیدم ز تو نا اهل
دیگر نبرم نامِ تو وز تو نکنم یاد
پیوندِ محبّت ببریدم ز تو نا اهل
تو هم بحلی گر نکنی یاد نزاری
بس دم که به افسوس خریدم ز تو نا اهل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
افسوس جفایی که کشیدم ز تو نا اهل
جز غصّه و بی داد نخوردم ز تو بی رحم
جز زهرِ ملامت نچشیدم ز تو نا اهل
بس تن که به خواری بنهادم ز تو ناجنس
بس دستِ تغیّر که گزیدم ز تو نا اهل
یا رب چه بلاها که کشیدم ز تو ظالم
یا رب چه جفاها که شنیدم ز تو نا اهل
گفتی ز من است این که به جایی نرسیدی
الحق به کمالی نرسیدم ز تو نا اهل
دیگر نبرم نامِ تو وز تو نکنم یاد
پیوندِ محبّت ببریدم ز تو نا اهل
تو هم بحلی گر نکنی یاد نزاری
بس دم که به افسوس خریدم ز تو نا اهل
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.