۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸۰

از تُتُق آمد برون خاتونِ گل
حلقه باید کرد پیرامونِ گل

لیلیِ باغ از نقاب آمد برون
صبح دَم بَرنَجد شد مجنونِ گل

ابرِ تر دامن به عمدا می کند
گریه ها بر خندۀ موزونِ گل

باد برهم می زند از نازکی
هر سحرگه اطلس و اکسونِ گل

حبّذا مشّاطه ی قوسِ قزح
تا بدانی عکسِ بوقلمونِ گل

با دلِ من مانَد و با رویِ دوست
اندرونِ لاله و بیرونِ گل

وِردِ بلبل در فراقِ وَرد چیست
ای دریغا حسنِ روزافزونِ گل

می به شادی نوش کن ای نیک بخت
بر مبارک طلعتِ میمونِ گل

ظلم باشد آبِ رز بر من حرام
بس گلابی بی وبال از خونِ گل

شد نزاری فتنه ی مُل هم چنانک
بلبل شوریده سر مفتونِ گل

زهره گو بنواز عود و بازگوی
این نشیطِ نغز بر قانونِ گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.