۳۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳۳

ای دل تن و جان و عقل در باز
گر پیش وصال می‌روی باز

خواهی که جمال شاه بینی
بر هم دوزی دو دیده چون باز

نی نی ز من ای دو دیده بشنو
این بربندی و آن کنی باز

خود این همه قصه چیست کلّی
هر چیز که آن جزوست در باز

چون موکب عاشقان روان شد
خود را به طفیل در ره انداز

سر بر قدم محققان نه
کردن ز مقربان برافراز

در مقدم دوست خاک شو تا
بر دیده نشاندت به اعزاز

به زین همه یک حدیث بشنو
ای از همه کاینات ممتاز

او باشی اگر تو خود نباشی
رو خانهٔ او ز خود بپرداز

عیبش مکنید اگر نزاری
از خلق نگه ندارد این راز

با سنگ اگر این حدیث گویند
ای سنگ‌دلان برآرد آواز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.