۲۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۹

یار با ما امتحانی کرد باز
لیک با بیگانه نتوان گفت راز

گر چه می‌کوشیم و جهدی می‌کنیم
تا کنیم از خودنمایی احتراز

خود اگر در خانه آبی می‌خوریم
بر سر بازار می‌گویند باز

مردمان گویند خودبینی مکن
راست با ما در میان آ کژ مباز

آن یکی گوید بیا رویت مکن
وین دگر گوید برو خود بر مساز

دیگری گوید نزاری نیست آن
کو طریقی پیش گیرد بر مجاز

راست می‌گویند هم آن و هم این
باطنی برلات و ظاهر در نماز

ای مسلمانان مسلمانی کجاست
می‌شتابم در طلب شیب و فراز

گو که می‌گوید که دارد گو بگوی
با من است ای یار گرد سر متاز

پای مردی گر به دست آید چنین
یافتم رضوان و حاصل شد جواز

ورنه دست از دامن کوته کنید
معرفت باید نه دستار دراز

ای دریغا گر نزاری داشتی
محرمی مشفق، امینی دل‌نواز

چون ندارد لاجرم برداشته‌است
از سر بی‌چارگی دست نیاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.