۲۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۶

به آواز تو خرسندم که باری بشنوم دیگر
چنان بیداریی خواهم که بی‌تو نغنوم دیگر

چنان مستغرقم در تو که خود را وا نمی‌یابم
به رأیِ خویشتن هرگز چو خود بین نگروم دیگر

جهان را آزمودم عاریت جایی‌ست می‌دانم
که‌ام روز آمدم این‌جا و فردا می‌روم دیگر

شنیدم تا که آدم را به گندم مبتلا کردند
نباشد منّتِ دنیا و عقبا یک جو ام دیگر

دلم از عشق و جان از عشق و نفس از عشق دیگر چه
همه عشق است پس بی‌عشق زنده کی‌ بوَم دیگر

معاذ الله معاذ الله معاذ الله معاذ الله
که من هرگز به حالاتِ دنی دیگر شوم دیگر

بر آنم کز نزاری در قبول توبه از باده
نصیحت نشنوم دیگر نصیحت نشنوم دیگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.