۳۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۶

ز دوستانِ قدیمی نظر دریغ مدار
ز کویِ ما به طوافی گذر دریغ مدار

قبول کردۀ خود را به عیب باز مده
عنایتی ز منِ بی هنر دریغ مدار

مرا به رسمِ عیادت بپرس و رحمت کن
طبیبِ درد تویی گل شکر دریغ مدار

به جامِ وصل خمارِ مفارفت بشکن
ز تشنه آب وز عاشق نظر دریغ مدار

نه نامه ای نه سلامی ز دوستی اثری
نمی نمایی باری خبر دریغ مدار

نگویمت که مثالی به طم طراق فرست
سه چار حرف ز من مختصر دریغ مدار

سماعِ نالۀ من کن شبانِ تا به سحر
نگویمت که ز من خواب و خور دریغ مدار

به دوستی که به چشمِ موافقت نظری
ز دوستانِ حقیقی دگر دریغ مدار

نزاریا چه کنی دستِ ما و دامنِ دوست
ز آستانۀ تسلیم سر دریغ مدار

اگر مطالبۀ جان کند تفاوت نیست
مرادِ دوست بده ما حضر دریغ مدار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
علی
۱۴۰۰/۴/۱ ۱۸:۴۸

حافظ بعد نزاری شعر «صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار» را بر همین وزن و قافیه سروده است. خواجو هم پیش از حافظ به استقبال این غزل رفته با همین وزن و ردیف اما قافیه ای متفاوت: «مسیح وقتی از این خسته، دم دریغ مدار »