۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷۵

از یارِ خشم کرده نشانم که می دهد
یا ز آن ز دست رفته عنانم که می دهد

یارم ز دست رفت به دستانِ روزگار
از دستِ روزگار امانم که می دهد

از من به گوشِ او که رساند حکایتی
مُزدش به خیر باد زبانم که می دهد

تحسینِ اشکِ دّرِ یتیمم که می کند
انصافِ چشم ِاشک فشانم که می دهد

تا شرح دادمی به قلم قصّۀ فراق
کاغذ به دستِ جان و جنانم که می دهد

تا از طبیبِ درد بپرسم دوایِ دل
تسکینِ اضطراب ندانم که می دهد

ای کاش دانمی ز که نالم کجا روم
دادِ نزاری از که ستانم که می دهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.