۲۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۷

حور چشمان ملایک منظرند
آن که بر عذرا دل از ما می‌برند

زین هوس ناکان‌ِ تر دامن چو گل
نیستند این‌ها گروهی دیگرند

می از آن خم‌خانه کایشان می‌کشند
پس بدان پیمانه کایشان می‌خورند

شوق می‌آرند و حالت می‌کنند
روح می‌بخشند وجان می‌پرورند

عقل را از خانه بر در می‌نهند
پرده ناموس و نامش می‌درند

نفس را دستار در گردن‌کشان
از سر بازار بر می‌آورند

پارسایان را خراباتی کنند
گر شبی بر خیل ایشان بگذرند

در حریم راستانِ پاک‌باز
اهلِ دل إلّا به حرمت ننگرند

بر کمالِ حسنشان صاحب‌دلان
چون نزاری هر زمان واله‌ترند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.