۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۷

مکر و تزویر به هم در بستند
به ستم توبه ما بشکستند

من به اسلام ندارم ایمان
اگر این قوم مسلمان هستند

تا ببرند سر توبه ی من
گردنی چند به هم بر بستند

گردن شیر ژیان زیر کنند
که قوی سرکش و بالادستند

نه همین قوم زمستان در کوی
از بس افراط و ورع می جستند

عیب شوریده سران می جستند
دل صاحب نظران می خستند

همه در جهل چو عالی علم اند
گر به معنی چو مقصر پستند

خویش را محتسبی ساخته اند
روز هشیار و همه شب مستند

گر در آیند به بت خانه عشق
چو نزاری همه بت بپرستند

رند و زاهد همه یکسان بینند
عارفانی که ز خود وارستند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.